بسم الله الرحمن الرحیم- نظریا ت شخصی است-من از حوزه با کتاب های حوزه بیرون امدم- در صف یک مغازه- ایستادم پشت سرمن یک جوانی امد که یک کتاب تاحدودی قطور ولی با اندازه متوسط که جلد روزنامه گرفته پشت سرمن ایستاد- کم کم به کتاب های زیربغل من توجه کرد وفرمودند شما حوزه میروید گفتم بله من حوزه هم میروم- ایشان فرمودند اجازه است که انهارا من نگاه- کنم گفتم اشکالی ندارد- بعد ایشان گفت انچه بذهن من میرسد طلبه سنی درلار بودم وبرای تکمیل به شیراز امدم- من گفتم کتاب شماهم فقهی است؟؟ گفت بله از ترس شما انرا جلد روزنامه گرفتم-؟؟ من خیلی تعجب کردم –گفتم چه ترسی ؟؟ گفت عده ای اگربفهمند انرا گرفته پاره میکنند ومیگویند این کتاب ها شماراگمراه میکند شما اول فقه جعفری بخوانید وبعداین کتاب ها را بخوایند من گفتم تا اروز نمونه ای رانشنیدم- اینهم یک سیاست- اشکاری است!!ایشان فرمودند- که امرزوه ضرورت دارد کل مسلمین وحدت داشته باشند وبه همین جهت –برعلیه هم چیزی ننویسند- ودرقیامت هرکس استنباط درست داشت پذیرفته میشود واگر استنباط درست نداشت- بعلت انکه سعی عقلانی خوداش را انجام داده است حقیقت را به انها یادمیدهند وان فرد وارد بهشت میشود- من گفتم این نظر اشکال عقلانی دارد- اول ضعف الهی را مشخص میکن- درثانی فرد درقیامت بفهمد نماز درست کدام است-!! چه فایده ای دارد نماز درست دراین دینا نجات بخش است نه درقایمت دراین جهان نظم وسیستم درست میخواهد که جلوی هرج ومرج بقول انگلیسی ها رابگیرد درقایمت ودربهشت هرج ومرجی نیست- ایشان فرمودند من دلیل اش رابیان میکنم- درمدینه- یک محلی بوده است که بازاری ها یک میدان کوچک را دراختیار گرفته بودند وبازار عمومی را انجا بوجود اوردند وان منطقه سنگ فرش کرده بودد ومغازه ها سایبان داشتند ونیم کت دراطراف داخل سیابان بود وسه وکالا در پیاده رو زیر سقف بود وسه نفر فروشنده داشت وافراددرنیم کت. –مینشستندتا نوبت انها شود وعصر ها مثلا ساعت پنج بعداز ظهر برای اعراب ساعت گرمی نبود انجا شعر میخواندند وعظ انجام میشدند یکمحل عمومی بود جناب خلیفه دوم زیادعلاقه به نصیحت داشت وبیشترانجا سخنرانی میکرد-یک مقدمه تعریف کنم-در زمان های گذشته حتی تا اواخر تازمانی که پاکت نیامده بود- بیشتر خریدرا مردان میکردن وهرکس خرید میکرد – یک دستمال های بسیار بزرگ داشتکه جنس هارا در داخل ان میگذاشتند- به منزل میاوردند درزمان امام صادق علیه السلام اشراف یک کیسه هایدرست کردن که کوچک بود این دستمال بزدی که بسیار زیبا و نسبت به ان دستمال خرید بسیار کوچکتر بود وبه نظر حقیر جای حوله بود-مردان درایران انر ادوبار دور کمرمیپچیدندودرجلو گره میزدند دراعراب دور شانه میانداختند وزیر گلو کمی پائین تر گره میزدند—جناب خلیفه دوم درجلسه ای شرکت میکند ودرباره خوف از خداوند-منان وعظ میکنند- وشروع به گریه میکند که این دستمال پراز اشگ میشود وشانه های ایش بشدت تکان میخورد واصحاب بشدت گریه میکردند- افرای کنار خلیفه دوم بودند بشدت نگران حال خلیفه میشوندوسعی میکردند که شانه های ایشان را نگه دارند ومیگفتند که شما گناهی ندارید اگر خطای کوچکی رخ داده باشد با این همه التماس وتوبه پاک شده است وما نگران حال شما هستیم وایشت ضعفی پیدا میکرذد وبه خانه میرفت- ایا این همه افراد – عاشق جهنم هستند؟؟ فقط یک عده ای کوچک عاشق بهشت هستند؟؟ فرض کنیم که خلیفه دوم اشتباه کرد- اصحاب چرا ایشان رامتوجه حقیقت نکردند واز ایشان پیروی کردند-دلیل شما روایت های تاریخی است- جناب گالیله- در تحقیقات به این نتجه رسید که زمین میچرخد- که دلیل عقلانی دارد نه یک دلیل- حسی !! جنابان پاپ ها میفرمدند خداوندمنان درانجیل فرموده است من زمین را بدون حرکت وبا سکون وارامش برای شما بوجود اوردم واقای گالیله بر ضد انجیل حکم میکند انها متوجه نبودند که هم ارامش وسکون زمین درست ات وهم حرکت زمین- این به ظاهر متضاد- قابل جمع است از لحاظ حسی حرکت ندارد واثار حرکت دران دیده نمیشودولی از لحاظ عقلانی حرکت دارد واین معجزه الهی است که امروزه نزدیکترینمثال هوایپما ات اگر کسی بیرون را نگاه نکند تصور میکند که هواپیما حرکت ندارد- ایشان به کدام دلیل عقلانی چندنفر معدود تصمیم گرفتند –که یک راه جدیدی ابداع کنند- اینحدیثی-که- من بیان میکنم – دراینترت هست که روزی پیامبر اکرم صلواته الله علیه واله والسلم- فرمودند- دیگر درعربستان- بت پرستی سنگی نخواهد بود- اما موظب باشید بت پرستی گوشتی شمارا منحرف نکند-اصحاب پرسیدندبت گوشتی کدام است فرمودند شخصی براساس راه خوداش که غیر راه من است- شمارا منحرف کند-ادامه دارد